باغ ۲ ۹۱ام ۴۶ بیت
در مقدمهی شهادت شاهزاده علی اکبر علیه السّلام و شکایت از روزگار غدّار گوید
چو رزم سپهبد به پایان رسید
سخن باید از رزم اکبر شنید
بیت ۱
برای ای دل از سینه وقت غمست
به هُش باش هنگامهی ماتم است
بیت ۲
دلی سخت باید چو خار استان
که تاب آورد اندرین داستان
بیت ۳
یکی خطبه آغازم ایدون به درد
بنالم از این گنبد گِرد گَرد
بیت ۴
كه يك لحظه بر کام نیکان نگشت
بَدان را همی نيك بر سر گذشت
بیت ۵
به خاک آورد تاج آزادگان
به کام دل اهرمن زادگان
بیت ۶
به فرجام آن را که خواندَنْش یار
برآرد ز جان ناگهانش دمار
بیت ۷
نپرسد که ای بینوا کیستی
وفا نیستش چون خِرَد نیستی
بیت ۸
ز کس آبِ شرمش نیاید به روی
به بازیچه ماند همه کارِ اوی
بیت ۹
برویاند از باغ شاخی بلند
کند باغبان را بدو پای بند
بیت ۱۰
چو پر مایه گردید و بالا کشید
یکی بادِ جانکاه آرد پدید
بیت ۱۱
بپیچد در آن شاخِ او بشکند
دل باغبانَش پر از خون کند
بیت ۱۲
نه با پیر مِهرش نه بُرنا نه خُرد
خُنُک آنکه مِهرش ز خاطر سِتُرد
بیت ۱۳
الا ای جوانان خورشید چِهر
مباشید ایمن ز گشتِ سپهر
بیت ۱۴
منازید بر قدِّ دلجوی خویش
وزان پُرشِکن مُشک بو مویِ خویش
بیت ۱۵
بسا راست بالا چو تیر آسمان
خم آرد بدو همچو پشتِ کمان
بیت ۱۶
بسا مِهروَش چهرهی تابناك
شود کاسته چون مه نو به خاک
بیت ۱۷
جوانان بسی بهتر از ما سپهر
بپرورد و از جمله بُبْرید مهر
بیت ۱۸
همه خوب دیدار و نیکو سرشت
چو خرّم بهار و دلارا بهشت
بیت ۱۹
همه رُسته شمشادشان بر سَمن
ز گل بسته آزین به سروِ چمن
بیت ۲۰
به زندان گورند خوابیده زار
بُوَد روزبان جمله را مور و مار
بیت ۲۱
همان پیکرِ همچو سروِ بلند
جدا گشته از یکدگر بند بند
بیت ۲۲
ز هر بندِ ایشان نواها چو نی
برآید که ای نوجوانان حی
بیت ۲۳
چو دامنکشان سوی ما بگذرید
ز ناکامی ما به یاد آورید
بیت ۲۴
بدان بُرز و بالا و آن فرّ و یال
که داری کنون نوجوانا مبال
بیت ۲۵
سرآرد جهان روز برناییت
ز تن بُگْسلاند تواناییت
بیت ۲۶
گرت نسترن زار باشد رُخان
ورت زُلفگان چون بنفشه ستان
بیت ۲۷
چو اندر رسد پیری آن نسترن
شود زرد گل وان بنفشه سمن
بیت ۲۸
به هر جای هامون که پا مینهی
به عبرت ببین تا کجا مینهی
بیت ۲۹
گشایی اگر چشم دل بر جهان
ببینی چه در خاک دارد نهان
بیت ۳۰
چه زلفان مشکین چه چشمان مست
چه لبهای میگونِ صهبا پرست
بیت ۳۱
بسی تن به زیر زمین گشته خاک
به پاکیزگی بهتر از جان پاک
بیت ۳۲
کجا یوسف و آن دلارا جمال
که از خوبرویان نبودش هَمال
بیت ۳۳
شد از دوریش چشم یعقوب کور
به بر درکشیدَش زلیخای گور
بیت ۳۴
کجا احمد مُرسل آن جان پاک
که بر عرش رفتی چو بروی خاك
بیت ۳۵
کجا مرتضی صاحب اِنّما
که ذاتش بسودی به ذات خدا
بیت ۳۶
کجا مجتبی نور چشم بتول
که بر دوش خود مینهادش رسول
بیت ۳۷
کجا آن جوانان هاشم نژاد
که در کربلا رفت جانْشان به باد
بیت ۳۸
سراسر جهان چشم ایشان بدوخت
شگفتا دلش چون بدیشان نسوخت
بیت ۳۹
به ویژه جوانِ شهِ تشنه کام
علی اکبر آن شبهِ خیرالانام
بیت ۴۰
که چون او جوانی ز مادر نزاد
به دیدار زیبا و روشن نهاد
بیت ۴۱
جوانان پس از مرگ این نوجوان
ممانید دلشاد و آسوده جان
بیت ۴۲
به رعنا جوانی اگر بگذرید
از آن چهر زیبا به یاد آورید
بیت ۴۳
چو شاخِ گلِ تازه جنبد ز باد
ز سروِ قد اکبر آرید یاد
بیت ۴۴
خداوند هر آشکار و نهان
اگر جز جهان بقا وین جهان
بیت ۴۵
طرازد هزاران جهانِ دگر
چو اکبر نیارد جوانِ دگر
بیت ۴۶
نظرات پژوهشی ۰
هنوز نظری ثبت نشده است