باغ ۲ ۲ام ۵۰ بیت

در ستایش حضرت خليفه الله فى الارض امام عصر عجل الله فرجه

بیفزود فرّ چمن فرودین
چنان کز شهِ راستین فرّ دین
بیت ۱
چمن شد پر از زرد و سرخ و بنفش
سرا پرده و سبز پرچم دِرَفش
بیت ۲
زمین را نکو بینی ار کارگاه
تو گویی در آن چرخ زد بارگاه
بیت ۳
ز نو گشت پر برگ و بَر شاخ‌ها
بیاراست گلبُن بسی کاخ‌ها
بیت ۴
بیاید به گوش از ستاك كلان
گهِ صبحدم زاریِ بلبلان
بیت ۵
شگفتا شد ار ابر کیهان چو من
چرا گشت از آن گریه خندان چمن
بیت ۶
چنین است آیین گل چهره یار
که خندد چو عاشق کند گریه زار
بیت ۷
درین نغز نوروز و خرّم بهار
کزو گشته چِهر چمن پُرنگار
بیت ۸
به رخ بر زده غازه هر سرخ وَرد
مرا مانده چهر از غم یار زرد
بیت ۹
چه شادی مرا زانکه گل شد به بار
که در دیده‌ام هست یک دشت خار
بیت ۱۰
چه جویم ز گلشن چه خواهم ز باغ
که گلشن بود گلخَن و باغ داغ
بیت ۱۱
به بلبل چه باید فراداد گوش
که خود صد چمن بلبلم در خروش
بیت ۱۲
مرا چه که آویزه‌ی شاخسار
ز لعل است و پیروزه‌ی آبدار؟
بیت ۱۳
مرا چه که دارد به گنج اندرا؟
دِرَم نرگس آکنده و گل زرا
بیت ۱۴
مرا چه که پوشد سپهر بلند؟
زمین را به تن پرنیان و پرند
بیت ۱۵
بهاری چنین رنج جان من است
بهار جهان و خزان من است
بیت ۱۶
ز ماه ربیعم چه گویی سخن؟
که نامش محرّم شد از بهر من
بیت ۱۷
من و ناله و زاری و سوز دل
من و انده و محنت جان گُسل
بیت ۱۸
الا ای نگار دل افروز من
که چهرت بهار است و نوروز من
بیت ۱۹
کنیزیست حُسنِ تو را نو بهار
رُخت را چمن برده‎ی پرده دار
بیت ۲۰
گل ار بیندت جامه بر تن دَرَد
لبت غنچه گر بنگرد خون خورد
بیت ۲۱
مرا طی شود تا زمستان غم
یکی ای بهار نو آیین بچَم
بیت ۲۲
تماشاکنان در گذر سوی کِشت
دل خلق بر کَن ز حور و بهشت
بیت ۲۳
بگو حور پابست موی من است
بهشتی اگر هست روی من است
بیت ۲۴
جَنان را اگر طوبی و کوثر است
لب و قامت همچو من دلبر است
بیت ۲۵
نی از لعل من پُر شکر بند بند
نمکدان من چاشنی بخشِ قند
بیت ۲۶
ز عنبر کله دار ماه من است
که هر فتنه زیر کلاه من است
بیت ۲۷
دو ابروی خونریزم از مشك ناب
دو دستی زند تیغ را آفتاب
بیت ۲۸
چو اسکندر آیینه سازم ز روی
چو داود جوشن طرازم ز موی
بیت ۲۹
ستم نخلی از باغِ ناز من است
اجل دام زلف دراز من است
بیت ۳۰
چو اندام سیمین کنم آشکار
بلرزد دل سیم سیماب وار
بیت ۳۱
من آنگه که آراست مینو خدای
بدم شاه حوران مینو سزای
بیت ۳۲
به رضوان خلد اندر آویختم
بدین گیتی از خشم بگریختم
بیت ۳۳
مرا کرده کابین خدای جهان
به مدحت سزای شه انس و جان
بیت ۳۴
گل باغ پیغمبر و بوتراب
خداوندی از بندگان در حجاب
بیت ۳۵
ز تمثال خود پرده چون حق گشاد
ورا نام فرخنده مهدی نهاد
بیت ۳۶
ببینی گشایی چو بینیده را
در او صورتِ آفریننده را
بیت ۳۷
بدو حق غبار از رخ دین سترد
جمال و جلال خود او را سپرد
بیت ۳۸
بُد او بَدرِ چرخ ولایت تمام
کران تا کرانِ جهان را امام
بیت ۳۹
به دین نبی خاتم دویمین
نگینش ز ختم رسل بر یمین
بیت ۴۰
خدیو دو کیهان و هفت اخترا
گشاینده ششدری کشورا
بیت ۴۱
یکی گنج کز هر چه بیننده‌اش
نهان کرده چهر آفریننده‌اش
بیت ۴۲
چه گنجی که دادار گنجور اوست
دو گیتی پر از پرتو نور اوست
بیت ۴۳
کَفَش گوهر آرای شمشیر حق
سراندازِ بدخواه چون شیر حق
بیت ۴۴
روان تن آدمِ اصفیا
شه منتظر خاتم اوصیا
بیت ۴۵
که هر جا به نامش درود آورند
سروشان همه سر فرود آورند
بیت ۴۶
به نامش نمودم من این نامه سر
پسندد گرش آن شهِ تاجور
بیت ۴۷
به این حجت و یازده باب اوی
به هر دو سرا باید آورد روی
بیت ۴۸
ره راست جز کیش این دوده نیست
به گیتی جز این کیش بستوده نیست
بیت ۴۹
مر این کیش را نیست پشت و پناه
پس از آل احمد کسی غیر شاه
بیت ۵۰

نظرات پژوهشی ۰

هنوز نظری ثبت نشده است