باغ ۲ ۳۱ام ۳۸ بیت

خواندن امام با اصحاب نماز ظهر را به طریق خوف و شهادت سعید بن عبدالله در مقابل آن حضرت

چو آن خیرگی بر به یاران شاه
پدید آمد از آن بداختر سپاه
بیت ۱
یکی نامور بوتمامه به نام
در آن دَم بیامد به نزد امام
بیت ۲
بگفتا که ای شاه روشن روان
نماز آورد رکهت انس و جان
بیت ۳
رسیده است هنگام پیشین فراز
بیاید به پاداشت حق را نماز
بیت ۴
شهش گفت حق بر تو رحمت کناد
که آوردی ایدون نمازم به یاد
بیت ۵
شمارد تو را داور بی نیاز
از آنان که بگذاشتندش نماز
بیت ۶
بخواهید مهلت از این قوم تا
پرستشگر آییم پیش خدا
بیت ۷
حبیب دلاور به فرمان شاه
سبك بارگی تاخت سوی سپاه
بیت ۸
هر آنْْچ از خداوندِ ایمان شنفت
بدان لشکر بدگهر باز گفت
بیت ۹
حصین نمیر آن بد اندیش مرد
بدان پیر روشن دل آواز کرد
بیت ۱۰
که بیهوده است از شما این نماز
که پذْرُفته نَبْود برِ بی نیاز
بیت ۱۱
بدو پیر فرزانه زد نعره سخت
که ای زشت شومْ اخترِ تیره بخت
بیت ۱۲
پذیرفته باشد نماز شما
برِ پاك دادار فرمان روا
بیت ۱۳
ولیکن بر او نگردد قبول
نماز سرافراز سبط رسول
بیت ۱۴
چو این از حبیب آن بداختر شنید
پی رزم او تیغِ کین برکشید
بیت ۱۵
بَرو پیر مردِ گزین حمله کرد
بگرداند از خویشتن تیغِ مرد
بیت ۱۶
به مردانگی خود بر آمیخت تیغ
که بر گیردَش سر زِ تن بی دریغ
بیت ۱۷
چنین چون بدیدند یاران او
به پیر دلاور نهادند رو
بیت ۱۸
مر آن تیره دل را رها ساختند
سوی مرکز خویشتن تاختند
بیت ۱۹
سپس با زهیر گزین گفت شاه
تو لختی بمان پیش روی سپاه
بیت ۲۰
هم ایدون شود از پیِ کارزار
سعيدِ بْنِ عبداللّهت دستیار
بیت ۲۱
سپه را ز پرخاش دارید باز
که من با جماعت گذارم نماز
بیت ۲۲
دو مرد گرانمایه تیغ آختند
دمان پیشِ روی سپه تاختند
بیت ۲۳
پس آنگه خداوند دنیا و دین
به حجّاج مسروق گفت اینچنین
بیت ۲۴
كه آهنگ بَركِش ز بهر نماز
که حق را پرستش نماییم ساز
بیت ۲۵
چو حجّاج مسروق تکبیر گفت
خروش اذان آن شهنشه شنفت
بیت ۲۶
به پا خواست بهر ادای نماز
سوی ایزد آورد روی نیاز
بیت ۲۷
نمودند یاران بدان پیشوا
برای پرستشگری اقتدا
بیت ۲۸
سپه کاین بدیدند از هر کنار
همی حمله کردند بر شهریار
بیت ۲۹
کمان‌ها بزه کرده در تاختند
فزون از شمر ناوَك انداختند
بیت ۳۰
بر و سینه‌ی خود دو مرد گزین
نمودند آماج پیکان کین
بیت ۳۱
نَهِشتند کاید در آن داد و گیر
ز شست سواران سوی شاه تیر
بیت ۳۲
به میدان از آن لشکر پر غرور
فکندند افزون سوار و ستور
بیت ۳۳
سعیدِ گزین ناگه از پا فتاد
ز بس تیر کامد بدان پاک زاد
بیت ۳۴
چو پرداخت شاهنشه دین نماز
بدیدش نگون پیکر سرفراز
بیت ۳۵
ده و سه خَدَنگش به روشن تنا
رسیده ز شست خدنگ افكنا
بیت ۳۶
سپرده به جانان خود پاك جان
پر افشانده بر دامگاه جهان
بیت ۳۷
بدان کشته بگریست شه زار زار
دل یاوران شد از آن داغدار
بیت ۳۸

نظرات پژوهشی ۰

هنوز نظری ثبت نشده است