باغ ۲ ۴۷ام ۳۸ بیت

در بیان مبارزت جناب عبدالله اکبر بن امام حسن علیه السلام و دستوری خواستن از امام و مکالمات ایشان

کنون رزم عبداللهِ بن حسن
بباید شنودن ز گفتار من
بیت ۱
که در چهره انباز بُد ماه را
برادر پسر بُد شهنشاه را
بیت ۲
یکی تازه شاخ از نهالِ رسول
یکی نغز میوه ز باغ بتول
بیت ۳
دلاور چو فرّخ نیاکان خویش
سرافراز مانند پاکان خویش
بیت ۴
از آن پس که خویشانِ خود کُشته دید
یکی آه سرد از جگر برکشید
بیت ۵
برِ شاه دین با دلی دردناک
چمان گشت و بنهاد رخ را به خاک
بیت ۶
ز بوسه زمین را گهر ریز کرد
ز مو خاک را عنبر آمیز کرد
بیت ۷
به شه گفت کای داورِ تاجدار
ز پیغمبر و مرتضی یادگار
بیت ۸
به مایی تو همچون پدر مهربان
پرستار و غم خوار روز و شبان
بیت ۹
به سر خاکِ پای تو دیهیم ماست
یکی بنگر ای داور دادْ راست
بیت ۱۰
که از جمله خویشان و آزادگان
نماندند جز حیدری زادگان
بیت ۱۱
نخستین مرا برخیِ خویش ساز
از این نامور دوده‌ی سرفراز
بیت ۱۲
بفرمای تا من شوم پیشِ جنگ
جهان را کنم بر بد اندیش تنگ
بیت ۱۳
به کار آورم دست و تیغ یلی
به کار آورم کارزار علی
بیت ۱۴
از آن پس که سازم فدای تو سر
کنم شاد از خود روان پدر
بیت ۱۵
چو آن شه نباشد در این کارزار
که گردد برادرْش را پشت و یار
بیت ۱۶
به جای پدر ما سِگالیم جنگ
نماییم از خونْ بر و یالْ رنگ
بیت ۱۷
همان بهتر ای پادشاه زَمَن
که ما چند تن زادگانِ حسن
بیت ۱۸
ز اعمام و عم زادگان پیشتر
ببازیم در یاری شاه سَر
بیت ۱۹
چو گفتار او را شهِ دین شنید
چو جانَش به آغوش اندر کشید
بیت ۲۰
ز فرّخ برادرْش آورد یار
به رخ از مُژه اشکِ خونین گشاد
بیت ۲۱
زمانی بمویید و برزد خروش
همایون تَنَش گشت بی تاب و توش
بیت ۲۲
بدو گفت کای نوبهار مَهی
به باغ دلم رادْ سرو سَهی
بیت ۲۳
بلند اخترِ آسمانِ جلال
شکفته گلِ گلسِتان جمال
بیت ۲۴
شما از پدر یادگار منید
شکیب دل بی قرار منید
بیت ۲۵
مرا دیده بینا ز روی شماست
کمندِ دلم تارِ موی شماست
بیت ۲۶
چو من بر به رخسارِتان بنگرم
ز روی برادر به یاد آورم
بیت ۲۷
چسان زادگانِ گرامیش را
جوانان آزادِ نامیش را
بیت ۲۸
فرستم که گردند آماج تیر
ز خونْ شان شود دشت چون آبگیر
بیت ۲۹
مخواه از من این کار و بر جای باش
به زخم دلِ من نمک بر مپاش
بیت ۳۰
بدو گفت شهزاده کای دین پناه
مرا بیش ازین سُخره‌ی غم مخواه
بیت ۳۱
همه یاوران زین سرایِ سِپَنج
برفتند و رَستند ز آسیب و رنج
بیت ۳۲
غم مرگشان برده از من قرار
بدین سخت انده نِیَم پایدار
بیت ۳۳
چو ما را جز این راه در پیش نیست
اگر زودتر درد و غم بیش نیست
بیت ۳۴
یکی بخش بر چشم گریان من
بدین جان از دَردِ بِریانِ من
بیت ۳۵
یتیمم دلم مشکن ای دادْ راست
شکستنْ دل بی پدر کی رواست؟
بیت ۳۶
شهنشه چو دید آن همه زاریَش
زبان چربی و خوب گفتاریش
بیت ۳۷
درآغوش بگرفت و بنْواختش
چو جان از برِخود روان ساختش
بیت ۳۸

نظرات پژوهشی ۰

هنوز نظری ثبت نشده است