باغ ۲ ۸۲ام ۴۱ بیت
از زین افتادن حضرت ابوالفضل و خواندن برادر را به بالین خود و زبان حال امام در بالین برادر علیه السّلام
برادر برادرْت را باز یاب
دمِ واپسینش به بالین شتاب
بیت ۱
شه دین بر آورد از دل خروش
چو آوای عبّاسش آمد به گوش
بیت ۲
رخش گشت بر گونهی شنبلید
تو گفتی روان از تنش بُگسَلید
بیت ۳
به میدانِ کین راند توسن به خشم
به رخها روان خونِ دل از دو چشم
بیت ۴
خروشان بزد خویش را بر سپاه
پر از ویله شد دشتِ آوردگاه
بیت ۵
به يك حمله کُشت از سواران هزار
سپه کرد از بیم تیغش فرار
بیت ۶
صف لشکر از یکدگر چون دَرید
به بالین فرّخ برادر رسید
بیت ۷
بدید از تن نامدارَش دو دست
جدا گشته با خاک افتاده پست
بیت ۸
به روشن جهان بینْش بنشسته تیر
ز خونش زمین گشته چون آبگیر
بیت ۹
سراپاش از ناوَك بدسِگال
برآورده همچون هما پرّ و بال
بیت ۱۰
ز آسیبِ گُرزِ گران سر به خود
برآمیخته همچو با تار پود
بیت ۱۱
چو این دید خود را ز پشت سمند
غَریوان به روی زمین در فکند
بیت ۱۲
برآورد از دل چو دریا خروش
شد از هوش لختی چو آمد به هوش
بیت ۱۳
نشست و سرش را به زانو گرفت
به زاری چنین مویه بر او گرفت
بیت ۱۴
که پشتا پناها دلیرا سرا
بهین یادگار از پدر مر مرا
بیت ۱۵
ستانندهی جانِ بدخواه من
به مردانگی کشته در راه من
بیت ۱۶
ایا نامور بچهی شیر حق
که سر پَنجهات بود شمشیر حق
بیت ۱۷
غمت پردهی صبر من بردَرید
مرا رشتهی چاره از کف بُرید
بیت ۱۸
بلند آسمانا چرایی چنین؟
نگون گشته از تیغ کین بر زمین
بیت ۱۹
شهابِ فروزندهی ذوالمنن
چرا چیره شد بر تو زشت اهرمن؟
بیت ۲۰
ندانم چه از من به دل یافتی
که از یاریم روی بر تافتی
بیت ۲۱
جوانا فراقت مرا پیر کرد
به پایان عمرم زمینگیر کرد
بیت ۲۲
منم زنده با موی کافورگون
ترا مُشک مو، مرگ شسته به خون
بیت ۲۳
ز مرگت قدِ راست خم شد مرا
ز گشتِ فلك بهره غم شد مرا
بیت ۲۴
کنون بارِ اندوهِ پشتم شکست
بشد چارهی کار یکسر ز دست
بیت ۲۵
برآور دمی سر ز خاک ای جوان
یکی در نگر حال پیر نوان
بیت ۲۶
به سوگ تو از دیده خون باریش
در این دشتِ خونخوار بی یاریش
بیت ۲۷
مر آن کودکِ خردِ در خیمهگاه
هنوز از پی توست چشمش به راه
بیت ۲۸
گمانش که عم وی آب آورد
نداند که مرگش بخواب آورد
بیت ۲۹
تو تا بودی ای زادهی بوتراب
نرفت از نهیب تو دشمن به خواب
بیت ۳۰
نه دستی ز بیمت سَنان میگرفت
نه سرپنجهی کس عِنان میگرفت
بیت ۳۱
نه دل در بر گردی آرام داشت
نه مردی ز مرد افکنان نام داشت
بیت ۳۲
فزون بود نیروی لشکر ز تو
قوی بود پشت برادر ز تو
بیت ۳۳
سراپردهی دین به پای از تو بود
علَم نیز گردون گرای از تو بود
بیت ۳۴
به خواب اينك از مرگ تو دشمن است
ز سوگ تو بیدار چشم من است
بیت ۳۵
به مرگ تو شادانْ عدو، من دژم
قدِ كفر شد راست، دین گشت خم
بیت ۳۶
کنونم ز سر خسروی تاج رفت
سرا پردهی من به تاراج رفت
بیت ۳۷
پس از تو رسید ای یل سرفراز
حرم را زمان اسیری فراز
بیت ۳۸
مخور غم که شد روز عمر تو طی
هم اکنون شتابم تو را من ز پی
بیت ۳۹
پس از تو جهان باد یکسر خراب
به ویرانی آرد زمانه شتاب
بیت ۴۰
چو عبّاس آوای شه را شنید
یکی ناله از نای پر خون کشید
بیت ۴۱
نظرات پژوهشی ۰
هنوز نظری ثبت نشده است