باغ ۲ ۸۹ام ۲۱ بیت
رفتن حضرت سيّدالشّهدا عليه السّلام به یاری برادر و جنگ كردن آن دو سرور هم پشت با آن لشکر بَد سیر
بر آورد برّنده تیغ دو سر
بر آن لشکر کَشْن شد حمله ور
بیت ۱
سپه را سراسر ز هم بر درید
به نزديك فرّخ برادر رسید
بیت ۲
بدو گفت بنمای ای شهسوار
عَلَم در پسِ پشت من استوار
بیت ۳
که تا من سپه را به تیغِ پدر
کنم از تو دور ای یلِ نامور
بیت ۴
دو فرّخ برادر به نیروی هم
نمودند شمشیر و بازو عَلَم
بیت ۵
یکی همچو قهرِ جهان آفرین
یکی همچو کوشنده ضرغام دین
بیت ۶
یکی دست او دست پروردگار
یکی تیغ او مظهر ذوالفقار
بیت ۷
یکی صاحبِ صور نوبت زَنش
گذشته ز عرش برین گَرزَنش
بیت ۸
یکی قابض روح، ترسان از او
دل آفرینش هراسان از او
بیت ۹
یکی پورِ دختِ رسول امین
یکی رادْ فرزندِ حبل المتین
بیت ۱۰
یکی مصطفی را جگر بند بود
یکی مرتضی را همانند بود
بیت ۱۱
ببین تا چه رو داد بر خافِقین
ز پیکار عبّاس و رزم حسین
بیت ۱۲
دل آسمان از نهیب آب گشت
زمین همچو دریای سیماب گشت
بیت ۱۳
همه آفرینش شد آسیمه سر
ملائك بگفتند با یکدگر
بیت ۱۴
که ایدون به پا شد قِوام جهان
نماند نشانی ز نام جهان
بیت ۱۵
سرانگشت حیرت گَزان جبرئیل
همیگفت کِای کردگار جلیل
بیت ۱۶
ندیدم چنین کوشش و کارزار
من از حمزه و حیدر تاجدار
بیت ۱۷
که این دو برادر در این دشت کین
کنند ای خداوند جان آفرین
بیت ۱۸
گر این هر دو نامآورِ کامیاب
نبودند از تشنه کامی به تاب
بیت ۱۹
نماندی یکی زنده از این سپاه
در این روز و این دشت و این رزمگاه
بیت ۲۰
دریغا که این هر دو شیر ژیان
ندارند از تشنه کامی توان
بیت ۲۱
نظرات پژوهشی ۰
هنوز نظری ثبت نشده است