باغ ۲ ۱۳ام ۱۸ بیت

در ذکر مبارزت و شهادت برادر حر مصعب و غلامش قرّه عليه الرحمه

چو دید اینچنین مصعب نامدار
که شد کشته فرّخ برادرْش زار
بیت ۱
ز شه خواست دستوری و شد به زین
خروشان در آمد به میدان کهین
بیت ۲
به خون برادر بر آمیخت تیغ
بغرّید مانند غرّنده میغ
بیت ۳
بسی تن بخَست و بسی سرفشاند
بسی تیغ بر ترکِ مردان براند
بیت ۴
در انجام شهد شهادت چشید
چمان رخت سوی برادر کشید
بیت ۵
پس از خواجگان قرّه یکران براند
همي خاك ميدان به كيوان نشاند
بیت ۶
از آن بدسِگالان فراوان بکشت
به لشکر پس آنگاه بنمود پشت
بیت ۷
سوی پور پیغمبر آورد روی
پیاده شد از باره‌ی گرم پوی
بیت ۸
به خاک زمین روی مشکین نهاد
سُمِ اسب شه را همی بوسه داد
بیت ۹
که شاها ببخشا گناه مرا
مهل تیره روی سیاه مرا
بیت ۱۰
دلم سوخت از مرگ آن خواجگان
که شد تیغم از دشمنان خون چکان
بیت ۱۱
ندانستم آیین که در کارزار
بباید دهد رخصتم شهریار
بیت ۱۲
مرا این دم ای شاه دنیا و دین
ببخشای دستوری رزم و کین
بیت ۱۳
شهنشه فراوان چو بنْواختش
روان سوی میدان کین ساختش
بیت ۱۴
چو آن نيك از شاه دستور یافت
بزد اسب و زی رزم دشمن شتافت
بیت ۱۵
ز بس کشت مردان به شمشیر کین
ز خون شد زمین همچو دریای چین
بیت ۱۶
هم آخر سر آمد مر او را زمان
پی خواجگان شد به مینو چمان
بیت ۱۷
بر آن بنده و خواجگان از خدای
رساد آفرین‌ها به دیگر سرای
بیت ۱۸

نظرات پژوهشی ۰

هنوز نظری ثبت نشده است