باغ ۲ ۲۲ام ۲۲ بیت

انداختن سر وَهَب را به طرف مادرش و چگونگی رفتار آن زن با سعادت

عمر چون بدیدش فتاده به خاك
ز تيغ و ز خنجر تنش چاك چاك
بیت ۱
بگفتا که از نازنین پیکرش
بُریدند آن پهلوانی سرش
بیت ۲
فکندند در لشکر شهریار
بر شیر زن مادر داغدار
بیت ۳
پسر کشته زن چون سرِ پور دید
ز شادی رخانش چو گل بشکفید
بیت ۴
زمانی به شکرانه لب برگشود
فراوان خدا را ستایش نمود
بیت ۵
همی‌گفت کای داورِ دستگیر
سری کِت بداد این جوان درپذیر
بیت ۶
پس آنگه سر نوجوان برگرفت
بدو زار بگریستن درگرفت
بیت ۷
ببوسید و لب بر لب او نهاد
همی‌گفت کای زاده‌ی پاک زاد
بیت ۸
مرا این زمان شادمان ساختی
که در یاری شاه سر باختی
بیت ۹
کنون ای بهار و گلستان من
حلالت بود شیر پستان من
بیت ۱۰
بچَم در بهشت برین سرخ رو
بر پاك پیغمبر و آل او
بیت ۱۱
بِنه تاج پیروز بختی به سر
عروس بهشتی درآور به بر
بیت ۱۲
بگریم برین روی گلگون تو
بمويم برين تَركِ پر خون تو
بیت ۱۳
پس آن شیر زن کرد کاری شگفت
سرِ پاک فرزند را برگرفت
بیت ۱۴
فکندش سوی پهنه‌ی رزمگاه
بدان سر تنی کُشت از آن سپاه
بیت ۱۵
بگفت این به سربازی از من نکوست
نگیرم سری را که دادم به دوست
بیت ۱۶
ستون سراپرده را برکشید
به خون پسر سوی میدان دوید
بیت ۱۷
خروشید و مردانه زد بر سپاه
دو تن را بکشت اندر آوردگاه
بیت ۱۸
ز دورش چو چشم شهنشاه دید
سوی خویشتن خواند و دادش نوید
بیت ۱۹
که ای مادر داغدار وهب
ز هر مرد مردانه تر در عرب
بیت ۲۰
نفرموده یزدان زنان را نبرد
سوی خیمه‌ی خویشتن بازگرد
بیت ۲۱
تو و پاك فرزندت از کردگار
ببینید نیکی به روز شمار
بیت ۲۲

نظرات پژوهشی ۰

هنوز نظری ثبت نشده است