باغ ۲ ۵۴ام ۲۲ بیت

آغاز داستان شاهزاده ممتحن قاسم بن حسن علیه السلام و ستایش آن جناب سلام الله علیه

چو قاسم پسر زاده‌ی مرتضی
روانِ تنِ شاهِ دین مجتبی
بیت ۱
قسیم جهیم و جَنان را پسر
از آن قاسمش نام کرده پدر
بیت ۲
یکی بی پدر نورس دل دو نیم
ز دریای توحید درّ یتیم
بیت ۳
پدر گر نبودش ولی آن پسر
پدر بود بر آدم بوالبشر
بیت ۴
مر او را بدی روز و شب غمگسار
به جای پدر عمّ والا تبار
بیت ۵
ز فرزند نیکوتَرش داشتی
گرامی چو جان در برَش داشتی
بیت ۶
نهشتی که بادی بدو کج وزد
همی پروراندش چنان چون سزد
بیت ۷
به نوشین لبش مُهر تبخاله بود
نه چارده، سیزده ساله بود
بیت ۸
هنوزش به مَه نارسیده کَلَف
به دشمن شکاری چو شاه نجف
بیت ۹
بُدی در نیاکان او هر کمال
مر او را بداد ایزد ذوالجلال
بیت ۱۰
نبی گر بدی فرّ پروردگار
ازو بود فرّ نبی آشکار
بیت ۱۱
علی بود اگر شیر و شمشیر حق
بد آن نام دُر بَچَه‌ی شیر حق
بیت ۱۲
بتول ار بدی دُرِّ درج رسول
مر او نیز بُد مِهر برج بتول
بیت ۱۳
حسن گر شهنشاه آزاده بود
ز پشت وی این پاک شهزاده بود
بیت ۱۴
حسین ار بُدی قدرت کردگار
از او اقتدار حسین آشکار
بیت ۱۵
منِ خاکی و مدح آن جانِ پاک
کجا عالم جان، کجا مشت خاک
بیت ۱۶
مگر بَخشَدم خود زبانی دگر
جز این جسم و جان، جسم و جانی دگر
بیت ۱۷
ایا تازه دامادِ گلگون قبا
که شد سورِ تو ماتمِ مجتبی
بیت ۱۸
تو آنی که در جان بود مَسکَنت
روانِ پیمبر بود در تنَت
بیت ۱۹
چو در پیکَرَت نوکِ پیکان خلید
الَم بر روان پیمبر رسید
بیت ۲۰
حسین آن زمان دست از جان کشید
که آغشته در خون تنَت را بدید
بیت ۲۱
کنون راز رانم ز کردار تو
به خوردی دلیرانه پیکار تو
بیت ۲۲

نظرات پژوهشی ۰

هنوز نظری ثبت نشده است