باغ ۲ ۵۶ام ۱۶ بیت

خواهشگری مادر شاهزاده از امام(ع) به میدان فرستادن فرزند را و نپذیرفتن آن حضرت

گرانمایه جفت شه دین حسن
بجنبید مردانه بر خویشتن
بیت ۱
به پوزش بیامد بر شهریار
همی بد کنیزا نه بر پای زار
بیت ۲
بگفت ای تو را آفرینش غلام
جهان را همه چون برادر امام
بیت ۳
تو دریای فیض خدایی عجب
که باز آید از تو کسی تشنه لب
بیت ۴
تویی کعبه‌ی حاجت ما سوی
چرا حاجتی را هِلی ناروا؟
بیت ۵
تو را قاسم زارِ نادیده کام
برادرْ پسر نیست باشد غلام
بیت ۶
چو آمد ز شه خواست اذن نبرد
چرا گشت نومید و رخساره زرد؟
بیت ۷
همانا نه شایانِ ناورد بود؟
فدا گشتنت را نه در خورد بود؟
بیت ۸
جوانم یتیم است مَشکَن دلش
به بزم شهیدان بده منزلش
بیت ۹
مرا نیز ای شه به روز شمار
برِ مادر خود مکن شرمسار
بیت ۱۰
بدو شاه گفتا ازین بیشتر
مجوی اذنِ پیکار بهرِ پسر
بیت ۱۱
نخواهد شد این تا مرا جان بود
تو این کار پنداری آسان بود
بیت ۱۲
برو سوی خرگاه و چندین مکوش
مخواه از غمِ او مرا در خروش
بیت ۱۳
دژم دل، گُسسته نفس، نا امید
سوی پرده بانوی فرّخ چمید
بیت ۱۴
بیامد به نزد یتیم جوان
نگون گشت بر خاکْ زار و نوان
بیت ۱۵
همی غم فزود آن و این را به غم
بسی مویه کردند هر دو به هم
بیت ۱۶

نظرات پژوهشی ۰

هنوز نظری ثبت نشده است