باغ ۲ ۱۰۴ام ۳۳ بیت

بازگشتن شاهزاده بار دیگر به میدان کین و افتادنش از زین به ضرب شمشیر منقذ بن مره عبدی بی‌دین لعنت الله علیه

تو گفتی که بنشست بر باد پای
یکی آهنین قُلزُم موج رای
بیت ۱
خدنگی شد از شست یزدان برون
که اهریمنان را کند سرنگون
بیت ۲
یکی تیغِ تیز از ینام خدای
برون جَستْ مردافکن و سرگرای
بیت ۳
چو شیر خدای آن سرِ صفدران
بزد خویش را بر سپاهِ گران
بیت ۴
یکی تیغ چون اژدهایش به مشت
که هر کس بدیدش بدو کرد پشت
بیت ۵
به هر سو که افراشت آن تیغ و چنگ
ز شیران تهی کرد زین پلنگ
بیت ۶
به هر حمله افكند جمعى به خاك
فلك گشت از تیغ او بيمناك
بیت ۷
گَوان را سر از هوش و تن از روان
تهی گشت از بیم آن نوجوان
بیت ۸
تنْ اوبارِ تیغش چو تیغِ نیا
بگرداندَ اْزْ خون بسی آسیا
بیت ۹
چو کردار او منقذ مرّه دید
پر از خشمْ لب را به دندان گزید
بیت ۱۰
خروشید و گفتا به لشکر که زن
به است از شما مرد شمشیرزن
بیت ۱۱
سپاهی ز یک تن چه باید گریخت؟
ز کردارتان آبِ مردی بریخت
بیت ۱۲
گناه شما جمله بر گردنم
ز اسبش اگر بر زمین نفْکنم
بیت ۱۳
بگفت این و بنْهاد جایی کمین
سری پُر ز باد و دلی پر ز کین
بیت ۱۴
چو شهزاده گردید سرگرمِ جنگ
بدان سو كشيدش اجل پالهنگ
بیت ۱۵
بد اختر چو دیوی بجَست از کمین
بزد بر سرِ تاجور تیغ کین
بیت ۱۶
به دستار پیغمبر افتاد چاک
بشد تیغ تا جبهه‌ی تابناک
بیت ۱۷
پدید آمد از فرق آن نامور
دگرباره آثار شقّ القمر
بیت ۱۸
چو مغزِ سر از تیغ كين چاك شد
اجل با جوان دست و فِتراك شد
بیت ۱۹
از آن زخم رفت از تنش توش و تاب
بخوابید بر یالِ اسبِ عقاب
بیت ۲۰
سِتام و پر و بال آن تیز گام
شد از خون شهزاده یاقوت فام
بیت ۲۱
بَر و یالِ اسبش چو ابر بهار
ببارید باران ز خون سوار
بیت ۲۲
رسیدی چو بر خاک خون سرش
دمیدی گل ارغوان از بَرَش
بیت ۲۳
ببُرد آن زبان بسته از رزمگاه
علی را همی تا به قلب سپاه
بیت ۲۴
نگونش چو دیدند جنگ آوران
گرفتند گِردش کران تا کران
بیت ۲۵
به شمشیر و تیر و سنان ستم
زدندش همی زخم بر روی هم
بیت ۲۶
شد از زخم پیکان و شمشیرِ تیز
تن نازپرورد او ریز ریز
بیت ۲۷
به پایان بشد سست دست علی
به خاک اندر افتاد چرخ یلی
بیت ۲۸
شگفتا چرا زینِ زرّینِ مهر
نشد باژگون از هیونِ سپهر
بیت ۲۹
چو در خاک خفت آن تن چاك چاك
نَگَشت از چه بگسسته اجزای خاک؟
بیت ۳۰
چو آن شیرِ کوشنده از زین فتاد
به فرخنده باب خود آواز داد
بیت ۳۱
که شاها به بالین پور جوان
بیا تا که نسپرده روشن روان
بیت ۳۲
یکی ای جگربند ضرغامِ دین
بیا حال فرزندِ دلبند بین
بیت ۳۳

نظرات پژوهشی ۰

هنوز نظری ثبت نشده است