باغ ۲ ۱۰۶ام ۵۰ بیت

آوردن امام علیه السلام کشته‌ی فرزند را به در خیام حرم و مویه‌گری بانوان محترم بر آن ناکام

بیاورد در پیش پرده‌سرای
فرود آمد از کوهه‌ی بادپای
بیت ۱
بخواباند بر خاک پور جوان
چو دیدند او را چنین بانوان
بیت ۲
نواها به گردون برافراختند
ز پرده به یک ره برون تاختند
بیت ۳
برهنه سر و پا به راه آمدند
به بالین فرزند شاه آمدند
بیت ۴
زنان موی‌کَن، کودکان اشکبار
تو گفتی که شد رستخیز آشکار
بیت ۵
یکی بوسه دادی بدان جسم پاك
به تارَك يكي ريختي تيره خاك
بیت ۶
پر از نعره‌ی سوگ شد روزگار
دلِ آفرینش ز غم شد فَگار
بیت ۷
چنان با همه حور و غِلمان گریست
ز غم مالك نار و نيران گریست
بیت ۸
فزون از همه مویه می‌کرد زار
سَرِ بانوان زینب داغدار
بیت ۹
همی گفت ای نور و چشمان من
نهال دل و ميوه‌ی جان من
بیت ۱۰
ایا نوگل باغ خیرالبشر
ایا نازدیده برادر پسر
بیت ۱۱
تو بودی پس از مرگ خويش تبار
شكيبِ دلِ عمّه‌ی داغدار
بیت ۱۲
به روی تو می‌دید روی نِیا
که او بود شاهنشه انبیا
بیت ۱۳
اگر چند اندوه بسیار داشت
ز روی تو داروی تیمار داشت
بیت ۱۴
برفتی و بُردی شکیبش ز دست
به بنیان صبرش فکندی شکست
بیت ۱۵
که بُرد از کفم نور بینایی‌ام؟
که بشکست پشت توانایی‌ام؟
بیت ۱۶
که در خون کشید این تن پاک را؟
که دل خون کُند شاه لولاک را؟
بیت ۱۷
نهال علی را که بی‌بار کرد؟
که آرَد دل مرتضی را به درد؟
بیت ۱۸
گل باغ دین را که بر باد داد؟
که از چشم من رودی از خون گشاد؟
بیت ۱۹
بدین سان همی گفت و بگریست زار
مِهین دختِ پیغمبرِ تاجدار
بیت ۲۰
به ناگه برآورد لیلی خروش
شد از هوش لختی چو آمد به هوش
بیت ۲۱
همه چهره از زخم ناخَن بخَست
بیامد به بالین اکبر نشست
بیت ۲۲
بمالید بر رویْ زان خون پاک
برَافشاند بر سر همی تیره خاک
بیت ۲۳
بنالید چون در گلِستان هَزار
بگریید گرییدنی زار زار
بیت ۲۴
بگفتا که پورا، سرا، سَروَرا
شکیبِ دل ناتوانْ مادرا
بیت ۲۵
سرِ نوجوانان هاشم نژاد
که انباز تو هیچ مادر نزاد
بیت ۲۶
کجات آن توانایی و زور و فر؟
کجات آن رخ همچو تابنده خَور؟
بیت ۲۷
کجات آن برومندْ بالا چو سرو؟
کجات آن خرامیدنِ چون تذرو؟
بیت ۲۸
کجات آن سخن گفتن دل فریب؟
کجات آن نشستن به آیین و زیب؟
بیت ۲۹
چه پیش آمدت کاین چنین ناتوان؟
بخفتی بر این خاک زار و نوان
بیت ۳۰
سر هوشمندت چرا چاک شد؟
نشستن‌گهت از چه بر خاک شد؟
بیت ۳۱
ز گفتار لب از چه کردی خموش؟
نداری به گفتارِ من از چه گوش؟
بیت ۳۲
ز مرگت مرا درنگر ای پسر
به پیرانه سر تا چه آمد به سر؟
بیت ۳۳
مرا کاش ازین پیشتر دست مرگ
فکندی ز شاخِ جهان بار و برگ
بیت ۳۴
و یا ساختی کور بیننده‌ام
ازین پیشتر آفریننده‌ام
بیت ۳۵
نمی‌دیدم افتاده در خاک و خون
تن ناز پرورد خود را نگون
بیت ۳۶
مرا گفتی از خیمه بیرون میا
به بالین من دیده پر خون میا
بیت ۳۷
به مرگم مکن موی و مخْراش روی
مکن آه و افغان و آهسته موی
بیت ۳۸
من اندرز تو خوار نگْذاشتم
شکیبایی از خود گمان داشتم
بیت ۳۹
دریغا که مرگت شکیبم ببرد
نبودم توان با چنین دستبرد
بیت ۴۰
خود انصاف دِه ای سرافرازْ پور
توان بود با این چنین غم صبور؟
بیت ۴۱
تو را بی روان جسم و دل نامراد
مرا لب خَمُش از فغان، این مباد
بیت ۴۲
سزد گر دو بیننده را بَرکَنم
چو پروانه خود را بر آتش زنم
بیت ۴۳
چو دیوانگان جا به ویران کنم
دوای دل از چشم گریان کنم
بیت ۴۴
بگریم به تو تا که دارم نفس
مرا ماتمت همدم و یار بس
بیت ۴۵
نسوزد دل ار بر تو، صد چاک باد
نگرید اگر دیده، بر خاک باد
بیت ۴۶
همی گفت از اینگونه و می‌گریست
شگفتا چسان با چنان درد زیست
بیت ۴۷
ندانم که از آه آن مویه‌ساز
چه آمد در آن دَم به شاه حجاز
بیت ۴۸
شگفتا جهان از چه بر جای ماند
سپهر برین از چه بر پای ماند
بیت ۴۹
نبشتند زین‌گونه برخی دگر
ز دانش پژوهان اهل خبر
بیت ۵۰

نظرات پژوهشی ۰

هنوز نظری ثبت نشده است